پنجمین جلسه اکران و نقد فیلم خصوصی

نام فیلم:من مادر هستم

کارگردان:فریدون جیرانی

خلاصه فیلم:داستان دختر جوانی به نام آواست که در زمینه موسیقی فعالیت دارد و به یکی از همکارانش به نام پدرام نیز علاقه مند است و این دو قصد ازدواج با یکدیگر را دارند در حالیکه خانواده دختر با این موضوع مخالف هستند و دختر اصرار به این ازدواج دارد.نادر پدر این دختر وکیل دادگستری ست و مدت هاست که به مصرف مشروبات الکلی اعتیاد دارد و به همین جهت کل زندگی اش را از دست داده و همسرش ناهید هم که وکیل یک دادگستری ست او را ترک کرده و قصد گرفتن طلاق از وی دارد.سعید دوست صمیمی نادر است که مدت هاست در خانه او زندگی میکند و حکم یکی از اعضای خانواده نادر را دارد و محرم رازهای آواست.سیمین که همسر سعید است،مدتی ست در فرانسه زندگی میکند اما او هم در این شرایط به ایران برگشته تا بالاخره تکلیف زندگی را با سعید مشخص کند.آوا و پدرام در هنگام تمرین موسیقی توسط نیروی انتظامی دستگیر میشوند و پس از آزادی ناهید برخورد شدید و خشنی با پدرام که اصلا میانه خوبی با او ندارد انجام میدهد.متعاقباً پدرام به آوا اعلام میکند که دیگر نمیخواهد با او زندگی کند و آوا نیز برای مدتی افسرده میشود و به مصرف مشروب روی می آورد.سعید که همیشه محرم اصرار او بوده این بار با مشاهده حالت مستی آوا او را مورد هتک حرمت قرار داده،روز بعد آوا متوجه میشود که چه به سرش آمده رگ دستش را می زند،اما این خودکشی ناموفق بوده و آوا به بیمارستان منتقل میشود.سعید سپس نزد ناهید میرود و میگوید که به دخترش علاقه دارد و ناهید با عصبانیت وی را طرد میکند و سعید هم برای ابراز عشق نزد آوا برمیگردد اما آوا وی را به قتل میرساند و …

بررسی فیلم توسط تماشاچیان:اولین نکته ای که خیلی به چشم می آمد این بود که شخصیت ها در این فیلم همه خاکستری بودند یعنی همه هم مقصر بودند و هم قربانی.نکته دیگر این فیلم که خیلی هم بهش تأکید شده بود شرایط نابسامان در خانواده بود.چیزی که خیلی به چشم می آمد غلو و بی بند و باری بیش از حد بود.نکته ی دیگری که به چشم ببیندگان آمده بود این موضوع بود که اونقدر شخصیت پدرام مثبت نشون داده شده بود هم از نظر نوع پوشش و حرف زدن و همه حرکات و اعمالی که داشت خیلی معصوم به نظر می آمد و بیننده این برداشت را داشت که آقای جیرانی به این نوع رابطه ها مهر تأیید زده.به طور کلی آقای جیرانی در این فیلم تنها به یک موضوع و شخص نپرداخته بلکه به همه شخصیت های فیلم پرداخته،حتی به نیروی انتظامی و دادگستری و قانون.و خیلی جالب بود که در تمام مدت فیلم آوا ناهید و نادر رو با اسم صدا میزد و از زمانی که متوجه شد قرار است قصاص شود بابا و مامان خطاب میکرد.آقای جیرانی در این فیلم از به تصویر کشیدن هیچ چیز پروایی نداشت از روابط خیلی راحت همه شخصیت ها با هم گرفته تا خوردن مدام مشروب حتی به جای آب خوردن.به طور کلی در این فیلم کارگردان تمام توجه اش به نقد جامعه بود تا اینکه بخواد فیلم خوب و بدون نقصی بسازد.

آمار کلی از نظرات تماشاچیان در محورهای:

اخلاق:فاقد پایبندی به اصول اخلاقی.

خانواده:هیچ ارزش و حریمی برای خانواده قائل نبودن،و این ضرب المثل که خانه از پای بست ویران است کاملاً مشهود است.

جامعه:ارزش های اخلاقی جامعه را زیر پا گذاشتن.بنیادی ترین عامل رشد جامعه یعنی خانواده را بسیار بی بند و بار و بی تعهد نشان دادن.

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

  1. یک تفکر اینه که برای آموختن ادب باید بی ادبی را نشان داد . به نظرم درسته که میشه از بی ادبی ادب آموخت اما لزوما برای آموختن نیازی به نشان دادن بدی ها نیست . نه تنها این طور نیست بلکه اصل بر آموختن از نیکویی هاست و برای همنی فرستادگانی از جانب خدا آمدند . البته همیشه بدی هست و همیشه میشه عبرت گرفت .
    موضوع دیگه هم مخاطب هستش چه بسا موضوعاتی که خیلی ها به اشتباه یاد می گیرند . نباید فکر کرد که کل ایران با تهران یکی هستش . ما که تو تهران هستیم و مثلا در اجتماع ، بازهم خیلی چیزها رو در این فیلم نمی دونیم و یاد می گیریم ! چه رسد به بچه شهرستانی که در این جو نیست و این فضا ها رو تجربه نکرده .
    مورد دیگه ملاک و معیار بودن تهران برای شهرستانی هاست . همان طور که بچه تهران به عنوان آمال و آرزوی خود ، خود را می خواهد مثلا به یک پانک امریکایی نزدیک کند بچه شهرستانی می خواهد به تهرانی نزدیک کند .( این البته تجربه شخصی است و مطمینا برای همه صادق نیست بیشتر منظور جو هستش ) برای همین فیلم ها و سریال ها را نگاه می کنه و می فهمه تو تهران چه می گذرد . به جای اینکه عبرت بگیره خود را شبیه می کنه . جالبه بدونید یه بچه شهرستانی افتخار می کرد که شهرش بعد از تهران فاسدترین شهر ایرانه !! این دقیقا یعنی تغییر تعریف معروف و منکر . به همین سبب هستش که امر به معرف و نهی از منکر جایگاه بسیار ویژه و حساسی در جامعه امروزی ما داره . ان شاالله یک سری از سخنان رهبری در این مورد رو خواهم گذاشت .

    1. این که حقیقت چیه داستان مفصلیه ! کوتاه بگم اینکه حقیقت هم خانواده حق هستش حق هم یعنی همه جانبه دیدن و رعایت انصاف در امور . این که چنین اتفاقی در جامعه رخ میده یک واقعیته بعنی این اتفاق هستش ( با فرض اینکه اصلا باشه ) ولی وقتی می خواهیم در مورد حقیقت صحبت کنیم باید انصاف را رعایت کنیم و از همه جانب به موضوع نگاه کنیم . البته این انتظار در یک فیلم مثلا دو ساعته نمی ره ولی به نظرم فیلم باید جرقه این حرکت رو بزنه و بیننده به دنبال جواب بره .
      این که آیا باید واقعیت های جامعه رو به تصویر کشید یا نه به نظرم خیلی در نظر قبلی واضح گفتم فقط یک مثال دیگه رو اضافه می کنم . این طور فیلم ها من رو یاد فیلم pulp fiction میندازه . شخصا وقتی صحنه مصرف مواد مخدر وینسنت ( یکی از آدم های شرور ) رو دیدم بسیار علاقمند شدم خودم هم تجربه کنم . بسیار زیبا و هنرمندانه توصیف شد . مختصر و کاملا مفید .
      نکته ای که هست اینه که هیچ انسان نرمالی در هنگام دیدن فیلم با خودش این رو تکرار نمی کنه که این یه فیلمه وواقعیت نیست بلکه سعی می کنه همزاد پنداری کنه و خودش رو جای شخصیت های فیلم بگذاره پس عملا داره با فیلم زندگی می کنه و بهتر بگم شخصیت های فیلم هم نشینان اون می شن . چطور در موقع دوست یابی این همه تاکید می کنیم هم نشین مناسب پیدا کنید ؟! چرا در مورد فیلم انقدر حساس نیستیم ؟ فیلم به علت استفاده از نکات هنری غالبا بر روی ناخودآگاه فرد تاثیر می گذاره و به نظرم تاثیرات سو هم نشینی با این چنین فیلم هایی بسیار بدتر از هم نشینی با شخصیت واقعی بدهاست ! شما در واقعیت چه بخواهید چه نخواهید وقتی یک هم نشین معتاد رو می بینید هم خوبی ها و هم بدی هایش را بدون غرض و هیچ گونه تحمیلی می بینید اما در فیلم صحنه ها و زوایای دوربین بسیار هنرمندانه انتخاب می شوند تا آنچه که فقط نیازه تا شما رو جذب کنه حضور داشته باشه . به علاوه همه این ها ، نقش موسیقی را هم نمیشه انکار کرد . در واقعیت هیچ وقت موسیقی به کمک تصمیم گیری شما نمیاد و یا شما رو وادار به یک انتخاب خاص نمی کنه اما در فیلم این گونه هستش .

  2. به نام خداوند جان

    به نظر من کلا فریدون جیرانی کمی در موضوعاتی که در فیلم هاشون مطرح میشه اغراق میکنن گویا ایشون هر بار در قسمت حوادث روزنامه ها به دنبال بحثی میگردن که سوژه رو پیدا میکنن و اونقدری پیش میبرن که از انصاف دور میشه.به هر حال این فیلم چه خوب چه بد نقدی بوده به افکار روشنفکرانه .هر چند روشنفکری تا این حدش حداقل در ایران امروز مطرح نیست و با توجه به این که سوژه ی بحث متمایز از سوژه های دیگر در سینمای ایران است چه خوب میشد حالا که ایشون این بحث رو انتخاب کردن واقع بینانه تر بر خورد میکردن که مسیله حداقل به چشم کسانی که از دور نظاره گر هستند و امکان این هست که احساساتی تر برخورد کنند دست یافتنی به نظر نیاد.
    در جزییات فیلم هم اشکالات زیادی وجود داشت که حالا نمیدونم به قصد بود یا اطلاعات دست اندرکاران فیلم به قدر کفایت نبوده…

  3. روشنفکری که داشت نشون میداد خانواده ها دارن…مثثثثثثثثثثلا روشنفکری …روشنفکری بدون استفاده از عقل و منطق و خیلی احمقانه .یه جور نشون دادن زندگیه مدرن و بدون چهارچوب

  4. در مورد نقد و بررسی فیلم هایی با موضوع اجتمایی به نظر بنده اول از همه یک نقد زمانی از جایگاه ویژه ای برخوردار هست که حداقل همسو با جامعه امروزه یا به اصطلاح عرف جامعه پیش برود ، نه خلاف آن یا مطابق میل شخصی یا هر مسئله دیگری که انسان در ذهن خود میپروراند، یعنی نقد باید مطابق شرایط امروزه یه جامعه صورت گیرد در مورد این فیلم شاید به مراتب در گوشه و کنار این شهر اتفاقاتی نظیر مسایل فوق را داشته باشیم که آن هم به نظر بنده نشأت گرفته از یک فرهنگ ایرانی اسلامی نیست و یا حداقل شیوه آن متفاوت است . اما اینکه مسائل و جریانات نشان داده شده در فیلم به جامعه امروزه ایران و نحوه برخورد یک خانواده ایرانی برمیگردد یا خیر از نظر بنده کاملا در تضاد است زیرا علاوه بر رعایت نکردن نکات اخلاقی آن هم نه در حد بالا بلکه در حد یک شخصیت معمولی در همان داستان ، به نکاتی نظیر بی تفاوتی خانواده نسبت به اتفاقات درون خود و حتی شخصیت های اطراف خود پرداخته است طوری که بعد از تماشای فیلم احساسی نظیر اینکه همه ی انسانها هیچ مسولیتی در قبال یکدیگر ندارند و همه ی انها با تفکر آزاد خود زندگی را پیش میگیرند یعنی در ذهن خود هیچ جایگاهی برای طرف مقابل در زندگی قایل نیستند و هر کاری را که بخواهند در لحظه انجام می دهند نظیر ازدواج ،طلاق، قتل، شراب خواری ، تجاوز به حقوق یک انسان ،تا جایی که همه چی از حد و اندازه خود خارج شده است و دیگر تحت کنترل خانواده نمیباشد در صورتی که این مطلب در جامعه امروزه ایران که هیچ در جوامع بزرگ دنیا در برخی موارد صدق نمیکند. در این فیلم به همه موضوعات به صورت اغراق آمیز و به صورت منفی پرداخته شده است و در همان جایگاه منفی باقی می ماند تا جایی که محکوم می شود و حتی صحنه محکوم شدن را هم ناعادلانه نشان می دهد نه در حدی که نشان از عقوبت جریانات پیش امده باشد. یا اینکه بعضی اتفاقات را خیلی غیر واقعی جلوه میدهد .
    در این فیلم نکات منفی به شکلی کاملا غیر اخلاقی و به دور از حقیقت کلی جامعه پرداخته شد که شاید در مواردی به جای عبرت اموزی باعث درس گرفتن برخی از افراد از این نکات منفی باشد تا جایی که در زندگی خود از این مسایل به همین شیوه استفاده کنند.یعنی به نظر بنده نکات نشان داده شده نه تنها موارد را نفی نمیکرد بلکه نحوه اینگونه زندگی کردن را در مواردی رواج میدهد . که این خود شاید از ترفند های کارگردان برای واقعی نشان دادن داستان در جامعه امروز است.و این دیدگاه واقعی بودن داستان هم برای خیلی از افراد به نظرم پیش می آید نه قشر خاصی از مردم.
    اما در حالت کلی از دیدگاه بنده،در مواردی دیگر در برخی از فیلم ها شاید نشان دادن نکات مثبت جامعه همیشه تاثیر گذار نباشد، گاهی برای تاثیر گذار بودن نکات اجتماعی اخلاقی جامعه لازم است از نکات منفی با شگردی خاص و تاثیر پذیر از جهت مثبت استفاده کرد تا درس عبرتی برای مخاطبین باشد شاید بهتر بود در این فیلم هم ،اگر دیدگاه بر اساس نشان دادن نکات منفی هست با شگردی واقع گرایانه و رو به جهتی که در ذهن مخاطب باعث قوت نکته مثبت باشد استفاده می شد.
    در هر صورت مخاطبان هر فیلمی متفاوت هستند و مهم ترین مسئله همین هست که باید بدانیم برای چه مخاطبانی فیلم را میسازیم .

    1. اگر قرار بود اینطور فکر کنن که بدونن برای چه قشری فیلم میسازن هم این فرهنگ جا می افتاد که هر گروه سنی فیلم مختص به سن خودش رو ببینه و هم اینکه هجویات تاثیرگذار برای اقشار مختلف نمیشد. و همین میشه که فیلم ها دسته بندی خاص خودشون رو پیدا کنن و هر دسته بندی هویت خاص خودش رو پیدا کنه.